معنی فارسی premillennialised
B1به شکل پیشهزارهای درآمدن، فرآیند تطبیق باورها با اعتقادات پیشهزارهای.
Transformed to fit or embody the characteristics of a premillennial belief system.
- VERB
example
معنی(example):
باورهای پیشهزارهای شدهاند تا تفسیرهای کنونی را منعکس کنند.
مثال:
The beliefs were premillennialised to reflect current interpretations.
معنی(example):
در این مناظره، بسیاری از استدلالها به منظور تناسب با زمینه، پیشهزارهای شدند.
مثال:
In the debate, many arguments were premillennialised to fit the context.
معنی فارسی کلمه premillennialised
:
به شکل پیشهزارهای درآمدن، فرآیند تطبیق باورها با اعتقادات پیشهزارهای.