معنی فارسی premisal

B1

پیش‌فرض یا نظری که بر اساس آن نتیجه‌گیری‌هایی انجام می‌شود.

A foundational assumption on which arguments or theories are based.

example
معنی(example):

جنبه‌های پیش‌فرض نظریه به تفصیل بحث شد.

مثال:

The premisal aspects of the theory were discussed in detail.

معنی(example):

درک مفاهیم پیش‌فرض برای آزمون ضروری است.

مثال:

Understanding the premisal concepts is essential for the exam.

معنی فارسی کلمه premisal

: معنی premisal به فارسی

پیش‌فرض یا نظری که بر اساس آن نتیجه‌گیری‌هایی انجام می‌شود.