معنی فارسی premissable

B1

قابل قبول، عملی که انجام دادن آن مجاز باشد.

Capable of being permitted or allowed.

example
معنی(example):

فقط در مورد این موضوع در گروه قابل قبول است.

مثال:

It is only premissable to discuss the topic within the group.

معنی(example):

برخی از اعمال مجاز هستند در حالی که دیگران نیستند.

مثال:

Certain actions are permissible, while others are not.

معنی فارسی کلمه premissable

: معنی premissable به فارسی

قابل قبول، عملی که انجام دادن آن مجاز باشد.