معنی فارسی premythical

B2

پیش‌اسطوره‌ای، به پیش‌فرض‌های اسطوره‌ای و افسانه‌ها تعلق دارد.

Relating to or characteristic of a period before myths were developed.

example
معنی(example):

این داستان کیفیت پیش‌اسطوره‌ای داشت و نشان می‌داد که به افسانه‌های باستانی وابسته است.

مثال:

The story had a premythical quality, suggesting it was based on ancient tales.

معنی(example):

ایده‌های او پیش‌اسطوره‌ای در نظر گرفته می‌شدند که در مه تاریخ گم شده‌اند.

مثال:

His ideas were considered premythical, lost in the mists of history.

معنی فارسی کلمه premythical

: معنی premythical به فارسی

پیش‌اسطوره‌ای، به پیش‌فرض‌های اسطوره‌ای و افسانه‌ها تعلق دارد.