معنی فارسی premonarchal
B1دورهای که قبل از سلطنت شکل گرفت و شامل شکلگیری اولیه جوامع و حکومتها است.
Referring to the time or condition before the establishment of a monarchy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دوره پیشسلطنتی با ساختارهای حکومتی متفاوتی مشخص میشد.
مثال:
The premonarchal period was marked by different governance structures.
معنی(example):
تاریخنگاران قبایل پیشسلطنتی را برای درک جامعههای اولیه مطالعه میکنند.
مثال:
Historians study the premonarchal tribes to understand early society.
معنی فارسی کلمه premonarchal
:
دورهای که قبل از سلطنت شکل گرفت و شامل شکلگیری اولیه جوامع و حکومتها است.