معنی فارسی premutiny

B2

پیش طغیانی، نشانه‌هایی که نشان‌دهنده احتمال وقوع یک طغیان یا شورش است

Indications or signs that suggest an impending rebellion or mutiny.

example
معنی(example):

علامت‌های پیش‌طغیانی توسط رهبران قبل از شورش مشاهده شد.

مثال:

The premutiny signs were noted by the leaders before the rebellion.

معنی(example):

آنها بر اساس شاخص‌های پیش‌طغیانی عمل کردند تا از درگیری جلوگیری کنند.

مثال:

They acted on the premutiny indicators to avoid conflict.

معنی فارسی کلمه premutiny

: معنی premutiny به فارسی

پیش طغیانی، نشانه‌هایی که نشان‌دهنده احتمال وقوع یک طغیان یا شورش است