معنی فارسی prendre

B1

برای بدست آوردن یا دریافت چیزی استفاده می‌شود.

To take or acquire something

example
معنی(example):

من از قدم زدن در پارک لذت می‌برم.

مثال:

I like to prendre a walk in the park.

معنی(example):

او باید هر روز دارویش را تناول کند.

مثال:

She needs to prendre her medicine every day.

معنی فارسی کلمه prendre

: معنی prendre به فارسی

برای بدست آوردن یا دریافت چیزی استفاده می‌شود.