معنی فارسی prenaval

B1

مرتبط با فعالیت‌ها و مقررات قبل از نبردهای دریایی.

Relating to agreements and regulations that precede naval engagements.

example
معنی(example):

کنوانسیون‌های پیش دریایی قوانین جنگ دریایی را تعیین می‌کنند.

مثال:

The prenaval conventions set the rules for maritime warfare.

معنی(example):

ملاحظات پیش دریایی برای عملیات دریایی بسیار حیاتی هستند.

مثال:

Prenaval considerations are crucial for naval operations.

معنی فارسی کلمه prenaval

: معنی prenaval به فارسی

مرتبط با فعالیت‌ها و مقررات قبل از نبردهای دریایی.