معنی فارسی prenative

B1

مرتبط با گونه‌هایی که به طور طبیعی در یک منطقه وجود دارند.

Referring to species that are indigenous to a certain area.

example
معنی(example):

گونه‌های پیش‌زاده معمولاً پایه‌گذار اکوسیستم‌های محلی هستند.

مثال:

The prenative species are often the foundation of local ecosystems.

معنی(example):

درک گیاهان پیش‌زاده می‌تواند به تلاش‌های حفاظت کمک کند.

مثال:

Understanding prenative plants can help in conservation efforts.

معنی فارسی کلمه prenative

: معنی prenative به فارسی

مرتبط با گونه‌هایی که به طور طبیعی در یک منطقه وجود دارند.