معنی فارسی prenatally
B1قبل از زایمان، مرتبط با دوره بارداری و مراقبتهای لازم در این دوران.
Relating to the medical care received during pregnancy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به طور پیش از زایمان به پزشک مراجعه کرد تا اطمینان حاصل کند که نوزادش سالم است.
مثال:
She visited the doctor prenatally to ensure her baby was healthy.
معنی(example):
مادران به طور پیش از زایمان به مصرف ویتامینهای خاصی توصیه میشوند.
مثال:
Prenatally, mothers are advised to take certain vitamins.
معنی فارسی کلمه prenatally
:
قبل از زایمان، مرتبط با دوره بارداری و مراقبتهای لازم در این دوران.