معنی فارسی prenecessitated
B2اجباری که به دلیل شرایطی خاص پیش آمده است.
Having been made necessary due to circumstances
- VERB
example
معنی(example):
این وضعیت نیازمند اقدامات جدید شده است.
مثال:
The situation has prenecessitated new measures.
معنی(example):
بسیاری از مسائل به دلیل رویدادهای اخیر نیازمند پاسخ شدهاند.
مثال:
Many issues have been prenecessitated by the recent events.
معنی فارسی کلمه prenecessitated
:
اجباری که به دلیل شرایطی خاص پیش آمده است.