معنی فارسی preneglect
B2به معنای نادیده گرفتن پیش از وقوع یک مشکل.
To disregard or overlook something beforehand
- VERB
example
معنی(example):
آنها باید وظایف خود را کنار بگذارند تا بر ایمنی تمرکز کنند.
مثال:
They must preneglect their duties to focus on safety.
معنی(example):
کنار گذاشتن یک مشکل میتواند به مسائل بزرگتری منجر شود.
مثال:
To preneglect a problem can lead to greater issues later.
معنی فارسی کلمه preneglect
:
به معنای نادیده گرفتن پیش از وقوع یک مشکل.