معنی فارسی prenominate
B1عمل نامگذاری یا معرفی فردی برای یک پست یا جایزه.
To nominate someone for a position or award before the official process.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال آماده شدن بود تا نامزد مورد علاقهاش را برای جایزه پرنامگذاری کند.
مثال:
She was about to prenominate her favorite candidate for the award.
معنی(example):
برای پرنامگذاری یک نفر، باید نام او را تا مهلت معین ارسال کنید.
مثال:
To prenominate someone, you must submit their name by the deadline.
معنی فارسی کلمه prenominate
:
عمل نامگذاری یا معرفی فردی برای یک پست یا جایزه.