معنی فارسی prenominated
B1پیشنامزدی اشاره به مرحلهای دارد که فرد برای نامزدی رسمی انتخاب میشود.
The state of being selected as a candidate for nomination before the official nomination occurs.
- VERB
example
معنی(example):
او سال گذشته برای جایزه پیشنامزد شده بود.
مثال:
She was prenominated for the award last year.
معنی(example):
کمیته نامزدهای پیشنامزدی را اعلام کرد.
مثال:
The committee announced the prenominated candidates.
معنی فارسی کلمه prenominated
:
پیشنامزدی اشاره به مرحلهای دارد که فرد برای نامزدی رسمی انتخاب میشود.