معنی فارسی prentices

B1

کارآموز به شخصی اطلاق می‌شود که تحت آموزش و نظارت یک استاد یا حرفه‌ای در یک حوزه خاص، مهارت‌های لازم را می‌آموزد.

A person who is learning a trade from a skilled employer, having agreed to work for a fixed period at low wages.

verb
معنی(verb):

To apprentice.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که در نانوایی به عنوان کارآموز فعالیت کند تا مهارت‌های پخت نان را بیاموزد.

مثال:

She decided to become an apprentice in the bakery to learn baking skills.

معنی(example):

به عنوان یک کارآموز، او آموزش عملی را از افراد با تجربه دریافت کرد.

مثال:

As an apprentice, he received hands-on training from experienced tradespeople.

معنی فارسی کلمه prentices

: معنی prentices به فارسی

کارآموز به شخصی اطلاق می‌شود که تحت آموزش و نظارت یک استاد یا حرفه‌ای در یک حوزه خاص، مهارت‌های لازم را می‌آموزد.