معنی فارسی preobliged
B1پیشمتعهد به معنای داشتن یک تعهد یا احساس مسئولیت نسبت به انجام چیزی قبل از اینکه واقعاً خواسته شود.
Feeling obliged in advance to perform a certain action or duty.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او احساس میکرد که پیشمتعهد به کمک به دوستانش در پروژه است.
مثال:
She felt preobliged to assist her friends with the project.
معنی(example):
آنها به دنبال کردن راهنماهای شرکت پیشمتعهد بودند.
مثال:
They were preobliged to follow the company’s guidelines.
معنی فارسی کلمه preobliged
:
پیشمتعهد به معنای داشتن یک تعهد یا احساس مسئولیت نسبت به انجام چیزی قبل از اینکه واقعاً خواسته شود.