معنی فارسی preobservation
B1پیشمشاهده، مرحلهای که در آن پیش از انجام یک مشاهدات یا آزمایشات، اطلاعات و آمادگی لازم جمعآوری میشود.
The process of gathering information before an observation or study begins.
- NOUN
example
معنی(example):
در مرحله پیشمشاهده، ما دادههای مهمی جمعآوری کردیم.
مثال:
During the preobservation phase, we gathered important data.
معنی(example):
پیشمشاهده به ما کمک کرد تا برای رویداد اصلی آماده شویم.
مثال:
The preobservation helped us prepare for the main event.
معنی فارسی کلمه preobservation
:
پیشمشاهده، مرحلهای که در آن پیش از انجام یک مشاهدات یا آزمایشات، اطلاعات و آمادگی لازم جمعآوری میشود.