معنی فارسی preobserve

B1

پیش مشاهده، عمل مشاهده شرایط قبل از انجام یک کار یا آزمایش.

To observe conditions in advance of conducting a study or experiment.

example
معنی(example):

ما باید شرایط را قبل از شروع آزمایش پیش مشاهده کنیم.

مثال:

We need to preobserve the conditions before starting the experiment.

معنی(example):

برای اطمینان از دقت، دانشمندان محیط را پیش مشاهده می‌کنند.

مثال:

To ensure accuracy, scientists preobserve the environment.

معنی فارسی کلمه preobserve

: معنی preobserve به فارسی

پیش مشاهده، عمل مشاهده شرایط قبل از انجام یک کار یا آزمایش.