معنی فارسی preoccupate
B1مشغول کردن، به فعالیتی فکر کردن یا نگرانی درباره موضوعی به طور مداوم.
To engage or occupy someone’s thoughts or concerns consistently.
- VERB
example
معنی(example):
این کار به نظر میرسید که در طول تمام جلسه او را مشغول کرده است.
مثال:
The task seemed to preoccupate him during the entire meeting.
معنی(example):
نگذارید نگرانیها افکارتان را در هنگام مطالعه مشغول کند.
مثال:
Don’t let worries preoccupate your thoughts when studying.
معنی فارسی کلمه preoccupate
:
مشغول کردن، به فعالیتی فکر کردن یا نگرانی درباره موضوعی به طور مداوم.