معنی فارسی preoccupiedly

B1

به‌طور مشغول، در حالتی که فرد به چیزی عمیقاً فکر می‌کند و دیگر چیزها را نمی‌بیند یا نمی‌شنود.

In a manner that shows one is deeply absorbed in thoughts, often inattentive to surroundings.

example
معنی(example):

او با ذهنی مشغول به مکالمه اطرافش گوش داد.

مثال:

He listened preoccupiedly to the conversation around him.

معنی(example):

او به‌صورت مشغول‌وار راه می‌رفت و در افکار خود گم شده بود.

مثال:

She walked preoccupiedly, lost in her own thoughts.

معنی فارسی کلمه preoccupiedly

: معنی preoccupiedly به فارسی

به‌طور مشغول، در حالتی که فرد به چیزی عمیقاً فکر می‌کند و دیگر چیزها را نمی‌بیند یا نمی‌شنود.