معنی فارسی preoccurring
B1به وقوع پیوستن یا نمایان شدن چیزی قبل از زمان مورد انتظار یا معین.
The process of something occurring before the expected time or event.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روندهای پیش آمده در فناوری روش زندگی ما را تغییر میدهند.
مثال:
The preoccurring trends in technology are changing how we live.
معنی(example):
شناسایی مشکلات پیش آمده میتواند به جلوگیری از مسائل بزرگتر کمک کند.
مثال:
Identifying preoccurring problems can help prevent larger issues.
معنی فارسی کلمه preoccurring
:
به وقوع پیوستن یا نمایان شدن چیزی قبل از زمان مورد انتظار یا معین.