معنی فارسی preorganizing
B1پیشسازماندهی به معنای ساماندهی و طرحریزی قبل از وقوع یک عمل است.
The process of organizing something in advance.
- VERB
example
معنی(example):
پیشسازماندهی کارهای شما میتواند به بهبود بهرهوری کمک کند.
مثال:
Preorganizing your tasks can help improve productivity.
معنی(example):
تیم در حال پیشسازماندهی جزئیات برای کنفرانس است.
مثال:
The team is preorganizing the details for the conference.
معنی فارسی کلمه preorganizing
:
پیشسازماندهی به معنای ساماندهی و طرحریزی قبل از وقوع یک عمل است.