معنی فارسی preorganize
B1به معنای سازماندهی یا آمادهسازی چیزها پیش از زمان مقرر است.
To arrange or organize something in advance for efficiency.
- VERB
example
معنی(example):
مفید است که افکارتان را قبل از شروع نوشتن پیشسازماندهی کنید.
مثال:
It's helpful to preorganize your thoughts before starting to write.
معنی(example):
پیشسازماندهی دادهها، تجزیه و تحلیل را بسیار آسانتر میکند.
مثال:
To preorganize the data will make analysis much easier.
معنی فارسی کلمه preorganize
:
به معنای سازماندهی یا آمادهسازی چیزها پیش از زمان مقرر است.