معنی فارسی preorganization

B2

فرآیند آماده‌سازی یا سازماندهی که قبل از وقوع یک رویداد یا پروژه انجام می‌شود.

The act of organizing or arranging in advance, typically to ensure smooth execution.

example
معنی(example):

پیش‌سازماندهی پروژه موفقیت آن را تضمین کرد.

مثال:

The preorganization of the project ensured its success.

معنی(example):

سازماندهی مؤثر قبلی می‌تواند از بروز بسیاری از مشکلات بعدی جلوگیری کند.

مثال:

Effective preorganization can prevent many issues later.

معنی فارسی کلمه preorganization

: معنی preorganization به فارسی

فرآیند آماده‌سازی یا سازماندهی که قبل از وقوع یک رویداد یا پروژه انجام می‌شود.