معنی فارسی preoverthrow
B1استراتژی یا برنامهریزی برای سرنگونی یک ساختار قبل از وقوع آن.
A strategy or planning aimed at overthrowing something before it happens.
- NOUN
example
معنی(example):
حزب یک استراتژی از پیش سرنگونی برای جلوگیری از درگیری برنامهریزی کرد.
مثال:
The party planned a preoverthrow strategy to avoid conflict.
معنی(example):
ما در جلسهمان درباره عواقب یک رویداد از پیش سرنگونی صحبت کردیم.
مثال:
We discussed the implications of a preoverthrow event in our meeting.
معنی فارسی کلمه preoverthrow
:
استراتژی یا برنامهریزی برای سرنگونی یک ساختار قبل از وقوع آن.