معنی فارسی preplace
B1پیشجاگذاری، قرار دادن اشیاء در یک مکان مشخص قبل از یک فرآیند یا فعالیت، بهمنظور ساماندهی و تسهیل کار.
To arrange items in a designated place before a process or activity.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید اقلام را قبل از شروع مونتاژ پیشجاگذاری کنید.
مثال:
You need to preplace the items before starting the assembly.
معنی(example):
مهم است که وسایل خود را هنگام جابجایی پیشجاگذاری کنید.
مثال:
It’s essential to preplace your belongings when moving.
معنی فارسی کلمه preplace
:
پیشجاگذاری، قرار دادن اشیاء در یک مکان مشخص قبل از یک فرآیند یا فعالیت، بهمنظور ساماندهی و تسهیل کار.