معنی فارسی preplaced
B1پیشجاگذاریشده، اشاره به اشیاء یا وسایلی دارد که قبل از یک رویداد یا فعالیت در مکان مناسب قرار داده شدهاند.
Items that have been arranged in a designated place beforehand.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مبلمان پیشجاگذاریشده باعث شد که اتاق منظم به نظر برسد.
مثال:
The preplaced furniture made the room look organized.
معنی(example):
آنها متوجه شدند که وسایل پیشجاگذاریشده راحتتر پیدا میشوند.
مثال:
They found the preplaced items were easier to locate.
معنی فارسی کلمه preplaced
:
پیشجاگذاریشده، اشاره به اشیاء یا وسایلی دارد که قبل از یک رویداد یا فعالیت در مکان مناسب قرار داده شدهاند.