معنی فارسی preponderous
B2غالب و مهم، بیشتر از بقیه، به خصوص در مورد نظرات یا ایدهها.
Having more importance or weight than others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
استدلالهای غالب او بحث را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
His preponderous arguments swayed the debate.
معنی(example):
طبیعت غالب این کار آن را ترسناک کرد.
مثال:
The preponderous nature of the task made it daunting.
معنی فارسی کلمه preponderous
:
غالب و مهم، بیشتر از بقیه، به خصوص در مورد نظرات یا ایدهها.