معنی فارسی preposter
B2کسی که داستانی را روایت میکند، به ویژه زمانی که حاوی اطلاعات نادرست است.
A person who tells a story or gives misleading information.
- NOUN
example
معنی(example):
نویسنده داستان به نظر میرسید که گمراهکننده است.
مثال:
The preposter of the story turned out to be misleading.
معنی(example):
او نقصهای گمراهکننده در استدلال خود را پذیرفت.
مثال:
She acknowledged the preposter flaws in her argument.
معنی فارسی کلمه preposter
:
کسی که داستانی را روایت میکند، به ویژه زمانی که حاوی اطلاعات نادرست است.