معنی فارسی prepractice
B1پیش تمرین، به فعالیتهایی اشاره دارد که قبل از تمرین واقعی باید انجام شوند تا آمادگی بهتری به دست آید.
Activities or exercises done before actual practice to prepare.
- NOUN
example
معنی(example):
مربی بر اهمیت پیش تمرین برای توسعه مهارتها تأکید کرد.
مثال:
The trainer emphasized the importance of prepractice to develop skills.
معنی(example):
فعالیتهای پیش تمرین به دانشآموزان کمک میکند تا برای اجرای نهایی خود آماده شوند.
مثال:
Prepractice activities help prepare students for their final performance.
معنی فارسی کلمه prepractice
:
پیش تمرین، به فعالیتهایی اشاره دارد که قبل از تمرین واقعی باید انجام شوند تا آمادگی بهتری به دست آید.