معنی فارسی prepromising

B1

وعده‌ای که به‌صورت پیشینی داده می‌شود.

Offering a promise in advance.

example
معنی(example):

او حمایت خود را برای رویداد آینده وعده می‌دهد.

مثال:

She is prepromising her support for the upcoming event.

معنی(example):

وعده دادن به کمک قبل از موعد در ایجاد اعتماد حیاتی است.

مثال:

Prepromising assistance is crucial in building trust.

معنی فارسی کلمه prepromising

: معنی prepromising به فارسی

وعده‌ای که به‌صورت پیشینی داده می‌شود.