معنی فارسی preprophetic
B1دورهای که قبل از پیشگوییها یا پیشبینیهای مورد انتظار به وقوع میپیوندد.
Relating to the time before prophecies are made or before prophetic events occur.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دوره پیشپیشگویی با تغییرات بزرگی مشخص میشد.
مثال:
The preprophetic era was marked by great change.
معنی(example):
در یک زمینه پیشپیشگویی، ما باید پیشبینیهای گذشته را در نظر بگیریم.
مثال:
In a preprophetic context, we must consider past predictions.
معنی فارسی کلمه preprophetic
:
دورهای که قبل از پیشگوییها یا پیشبینیهای مورد انتظار به وقوع میپیوندد.