معنی فارسی prerogatival

B2

ویژه، مربوط به امتیازی خاص که به یک فرد یا گروه داده می‌شود.

Of or relating to a prerogative; an exclusive right or privilege.

example
معنی(example):

او از حقوق ویژه خود به عنوان رهبر تیم لذت برد.

مثال:

He enjoyed his prerogatival rights as the team leader.

معنی(example):

تصمیمات ویژه می‌تواند به شدت بر نتیجه پروژه تأثیر بگذارد.

مثال:

Prerogatival decisions can greatly influence the outcome of the project.

معنی فارسی کلمه prerogatival

: معنی prerogatival به فارسی

ویژه، مربوط به امتیازی خاص که به یک فرد یا گروه داده می‌شود.