معنی فارسی prerogatively
C2به طور ویژه، به نحوی که بر اساس حقوق یا امتیاز خاصی عمل شود.
In a manner that is characteristic of a prerogative; exercising a special right.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور ویژه موسیقی را برای این رویداد انتخاب کرد.
مثال:
She prerogatively chose the music for the event.
معنی(example):
او به طور ویژه عمل کرد و از اختیارات خود برای اتخاذ تصمیمات سریع استفاده کرد.
مثال:
He acted prerogatively, using his authority to make quick decisions.
معنی فارسی کلمه prerogatively
:
به طور ویژه، به نحوی که بر اساس حقوق یا امتیاز خاصی عمل شود.