معنی فارسی prerogativity
C2اختیارات ویژه و انحصاری که به یک نهاد یا فرد داده میشود.
The quality of having a prerogative; the exclusive right to make decisions.
- NOUN
example
معنی(example):
اختیار ویژه قوه مجریه به وضوح در قانون اساسی تعریف شده است.
مثال:
The prerogativity of the executive branch is clearly defined in the constitution.
معنی(example):
بحثها در مورد اختیار ویژه غالباً به توازن قدرت مربوط میشود.
مثال:
Discussions about prerogativity often concern the balance of power.
معنی فارسی کلمه prerogativity
:
اختیارات ویژه و انحصاری که به یک نهاد یا فرد داده میشود.