معنی فارسی preroyalty
B1دورهای قبل از سلطنت که شامل تحولات اجتماعی و فرهنگی بوده و پایهگذار سنتها و آداب و رسوم است.
A period before monarchy, characterized by significant social and cultural transformations.
- NOUN
example
معنی(example):
دوره پیشسلطنت با تغییرات اجتماعی قابل توجهی مشخص شد.
مثال:
The preroyalty period was marked by significant social changes.
معنی(example):
بسیاری از سنتها در عصر پیشسلطنت به وجود آمدند.
مثال:
Many traditions originated in the preroyalty era.
معنی فارسی کلمه preroyalty
:
دورهای قبل از سلطنت که شامل تحولات اجتماعی و فرهنگی بوده و پایهگذار سنتها و آداب و رسوم است.