معنی فارسی preruption

B1

دوره یا حالت پیش از یک فوران، به خصوص در زمینه فعالیت‌های آتشفشانی.

The period or state occurring prior to an eruption, especially in volcanic contexts.

example
معنی(example):

زمین‌شناسان علائم فعالیت پیش‌فورانی را مطالعه کردند.

مثال:

The geologists studied the signs of preruptive activity.

معنی(example):

مشاهده پدیده‌های پیش‌فورانی می‌تواند بینش‌هایی درباره رفتار آتشفشانی ارائه دهد.

مثال:

Witnessing preruptive phenomena can provide insight into volcanic behavior.

معنی فارسی کلمه preruption

: معنی preruption به فارسی

دوره یا حالت پیش از یک فوران، به خصوص در زمینه فعالیت‌های آتشفشانی.