معنی فارسی presbo

B1

رئیس شورای دانشجویی، نماینده‌ای که وظیفه نمایندگی نظرات و خواسته‌های دانشجویان را دارد.

A shortened form of 'president of the student body', an elected student leader.

example
معنی(example):

رئیس شورای دانشجویی به سازماندهی رویداد اجتماعی کمک کرد.

مثال:

The presbo helped organize the community event.

معنی(example):

او به عنوان رئیس شورای دانشجویی، منافع دانش‌آموزان را نمایندگی می‌کرد.

مثال:

As a presbo, she represented student interests.

معنی فارسی کلمه presbo

: معنی presbo به فارسی

رئیس شورای دانشجویی، نماینده‌ای که وظیفه نمایندگی نظرات و خواسته‌های دانشجویان را دارد.