معنی فارسی preserveress

B1

زنی که به حفظ و نگهداری فرهنگ، هنر یا تکنیک‌های خاص می‌پردازد.

A female individual who preserves or maintains traditions, arts, or crafts.

example
معنی(example):

او به عنوان یک زن محافظ هنرهای سنتی در جامعه‌اش شناخته می‌شد.

مثال:

She was known as a preserveress of traditional crafts in her community.

معنی(example):

به عنوان یک زن محافظ، او به نسل بعدی درباره تکنیک‌های باستانی آموزش داد.

مثال:

As a preserveress, she taught the next generation about ancient techniques.

معنی فارسی کلمه preserveress

: معنی preserveress به فارسی

زنی که به حفظ و نگهداری فرهنگ، هنر یا تکنیک‌های خاص می‌پردازد.