معنی فارسی presidentship
B2ریاستجمهوری به مقام و دورهای گفته میشود که فردی به عنوان رئیسجمهور کشور فعالیت میکند.
The office or term of office of a president.
- noun
noun
معنی(noun):
The office and dignity of president; presidency.
example
معنی(example):
ریاستجمهوری او با تغییرات مهمی در کشور همراه بود.
مثال:
His presidentship was marked by significant change in the country.
معنی(example):
مدت ریاستجمهوری چهار سال است.
مثال:
The term of presidentship lasts for four years.
معنی فارسی کلمه presidentship
:
ریاستجمهوری به مقام و دورهای گفته میشود که فردی به عنوان رئیسجمهور کشور فعالیت میکند.