معنی فارسی presifted
B1نتایجی که از طریق پیشغربال کردن به دست آمدهاند.
Results that have been sifted or filtered beforehand.
- VERB
example
معنی(example):
نتایج پیشغربال شده امیدوارکننده بودند.
مثال:
The presifted results were promising.
معنی(example):
او گزارشهای پیشغربال شده را با دقت بررسی کرد.
مثال:
She reviewed the presifted reports carefully.
معنی فارسی کلمه presifted
:
نتایجی که از طریق پیشغربال کردن به دست آمدهاند.