معنی فارسی presignifying
B1پیش معنا کردن، ارائه و نمایش مفهومی که در آینده میتواند تحقق یابد.
The act of indicating something in advance.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند نیتهای خود را از طریق اثر هنری پیش معنا میکند.
مثال:
The artist is presignifying his intentions through the art piece.
معنی(example):
عملکردهای پیش معناکننده او به احساسات واقعیاش اشاره کرد.
مثال:
His presignifying actions hinted at his true feelings.
معنی فارسی کلمه presignifying
:
پیش معنا کردن، ارائه و نمایش مفهومی که در آینده میتواند تحقق یابد.