معنی فارسی prespecification
B2مشخصات اولیه یا تعاریف پیشنویس شده که برای یک پروژه یا فعالیت خاص نیاز است.
A preliminary specification or outline that defines parameters or guidelines.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشمشخصات پروژه برای موفقیت آن حیاتی بود.
مثال:
The prespecification of the project was crucial for its success.
معنی(example):
در طول جلسه، ما در مورد پیشمشخصات اهدافمان صحبت کردیم.
مثال:
During the meeting, we discussed the prespecification of our goals.
معنی فارسی کلمه prespecification
:
مشخصات اولیه یا تعاریف پیشنویس شده که برای یک پروژه یا فعالیت خاص نیاز است.