معنی فارسی prespecifying

B1

تعیین شرط یا ویژگی‌هایی پیش از وقوع، به ویژه برای روشن کردن یا جلوگیری از اشتباهات.

Setting specific parameters or conditions in advance.

example
معنی(example):

آن‌ها شرایط توافقنامه را به طور مشخص تنظیم می‌کنند.

مثال:

They are prespecifying the conditions for the agreement.

معنی(example):

مشخص کردن معیارها به پیشگیری از سوءتفاهم‌ها کمک می‌کند.

مثال:

Prespecifying the criteria helps avoid misunderstandings.

معنی فارسی کلمه prespecifying

: معنی prespecifying به فارسی

تعیین شرط یا ویژگی‌هایی پیش از وقوع، به ویژه برای روشن کردن یا جلوگیری از اشتباهات.