معنی فارسی press pass
B1کارت مخصوصی که به خبرنگاران اجازه ورود به رویدادها را میدهد.
A special identification granting journalists access to events.
- NOUN
example
معنی(example):
شما باید کارت مطبوعاتی خود را برای ورود به رویداد نشان دهید.
مثال:
You need to show your press pass to enter the event.
معنی(example):
عکاس کارت مطبوعاتی خود را در ورودی نشان داد.
مثال:
The photographer displayed his press pass at the entrance.
معنی فارسی کلمه press pass
:
کارت مخصوصی که به خبرنگاران اجازه ورود به رویدادها را میدهد.