معنی فارسی pressure gage

B2

فشارسنج که به‌طور خاص برای اندازه‌گیری فشار در یک سیستم طراحی شده است.

A specific type of gauge used to measure pressure in a system.

example
معنی(example):

فشارسنج کاهش فشار را نمایش داد.

مثال:

The pressure gage showed a drop in pressure.

معنی(example):

او فشارسنج شکسته را در وسیله نقلیه‌اش تعویض کرد.

مثال:

He replaced the broken pressure gage on his vehicle.

معنی فارسی کلمه pressure gage

: معنی pressure gage به فارسی

فشارسنج که به‌طور خاص برای اندازه‌گیری فشار در یک سیستم طراحی شده است.