معنی فارسی prestating

B1

عمل بیان یا توضیح موضوعی به‌طور قبلی.

The act of stating something in advance.

example
معنی(example):

او در گزارش خود نتیجه‌گیری‌هایش را به‌طور مقدماتی بیان می‌کند.

مثال:

He is prestating his conclusions in the report.

معنی(example):

بیان مقدماتی اهداف می‌تواند منجر به درک بهتر شود.

مثال:

Prestating the objectives can lead to better understanding.

معنی فارسی کلمه prestating

: معنی prestating به فارسی

عمل بیان یا توضیح موضوعی به‌طور قبلی.