معنی فارسی presteam

B1

عمل بخارپز کردن غذا قبل از مرحله نهایی پخت.

To steam something before the final cooking process.

example
معنی(example):

قبل از شروع، بیایید سبزیجات را بخارپز کنیم تا غذایی سالم‌تر داشته باشیم.

مثال:

Before starting, let’s presteam the vegetables for a healthier meal.

معنی(example):

بخارپز کردن پیشینی کمک می‌کند تا ویتامین‌ها و مواد مغذی در غذا حفظ شود.

مثال:

Presteaming helps retain vitamins and nutrients in the food.

معنی فارسی کلمه presteam

: معنی presteam به فارسی

عمل بخارپز کردن غذا قبل از مرحله نهایی پخت.