معنی فارسی presumableness

B1

ویژگی یا حالت قابل فرض شدن یا وجود داشتن.

The quality or state of being presumed or likely to be true.

example
معنی(example):

قابل فرض بودن بی‌گناهی او در دادگاه استدلال شد.

مثال:

The presumableness of his innocence was argued in court.

معنی(example):

قابل فرض بودن او در اتخاذ تصمیمات همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

Her presumableness in making decisions impressed everyone.

معنی فارسی کلمه presumableness

: معنی presumableness به فارسی

ویژگی یا حالت قابل فرض شدن یا وجود داشتن.