معنی فارسی presumptuously

B2

به طور خودخواهانه یا بی‌جا به یک وضعیت یا موضوعی تعلق پیدا کردن، به گونه‌ای که بدون توجه به دیگران یا بدون داشتن اطلاعات کافی عمل کنید.

In an overly bold or arrogant manner, taking liberties that are not warranted.

example
معنی(example):

او درباره جلسه به طور خودپسندانه صحبت کرد.

مثال:

He spoke presumptuously about the meeting.

معنی(example):

او به طور خودپسندانه فرض کرد که در مسابقه پیروز خواهد شد.

مثال:

She presumptuously assumed she would win the contest.

معنی فارسی کلمه presumptuously

: معنی presumptuously به فارسی

به طور خودخواهانه یا بی‌جا به یک وضعیت یا موضوعی تعلق پیدا کردن، به گونه‌ای که بدون توجه به دیگران یا بدون داشتن اطلاعات کافی عمل کنید.